مقاله بررسی جامع تصوف

مقاله بررسی جامع تصوف مقاله بررسی جامع تصوف

دسته : -علوم انسانی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 172 KB

تعداد صفحات : 85

بازدیدها : 167

برچسبها : دانلود مقاله

مبلغ : 4000 تومان

خرید این فایل

مقاله بررسی جامع تصوف در 85 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی جامع تصوف در 85 صفحه ورد قابل ویرایش 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خداوندگارا، با یك كلمه «باش » كه درمقابل كلمات پایان ناپذیرت بس ناچیز است و دریك دم كه درمقابل ازلیت و ابدیتت به حساب نمی آید . روشنائی مطلق و با عظمت جهان هستی را برتاریكی نیستی پیروز ساختی . و درگوشه ای از میلیونها منظومه خورشیدی خود كاشانة كوچكی  به نام زمین بنا نهادی و دراین آشیانه بس كوچك موجودات ضعیفی را درمیان دو بینهایت ازخاك تیره بیرون آوردی تا دیدگان خود را باز كنند و ببینند و انسان نامیده شوند . آنگاه دردرون این موجودات ضعیف ، شعاعی از بارگاه الوهیت فروزان ساختی ، كه اگر خوب بیندیشد پا درتمام كرات دوردست فضائی گذارد و اگر خوب جستجو كند به مرتفع ترین قله های هستی دست پیدا خواهد كرد واگر دراقیانوس خویشتن فرو رود و از اعماق آن اقیانوس بنگرد ، ذرات  وجودی وی هریك روزنه ای بردیدار جمال و جلال تو براو باز خواهند كرد . اینست آن روی انسانی كه به سوی بینهایت بالاست و زمانی كه همگی آنها را كار ببندد ، به اشرف مخلوقات تبدیل خواهید شد و همین انسان اگر نیندیشد و درشوره زار خودپرستی ، سراب «خودطبیعی » را هدف و آرمان خود قرار دهد ، شخصیت انسانی خود را متلاشی ساخته به پست ترین نقطه وجود سقوط می كند . این است آن انسانی كه به سوی بینهایت پائین است .

ای خدا ، توفیقت را آن چنان شامل حال ما فرما كه به نشستن درزیر درخت خلقت و به سیر و سیاحت درشاخ و برگ آن قناعت نورزیم . وظیفه بشناسیم و گام درراه آن برداریم . راهی پر سنگلاخ و تاریك و مخالف خودپرستی و تمایلات حیوانی ، اما به سوی حق و حقیقت .

توئی كه شوق وصال بزیبائی مطلق و كمال كلی را دردل ما ایجاد كرده ای ، یقین می دانیم كه اگرما را شایسته این وصال نیافریده بودی این همه شور و هیجان دردل ما پدید نمی آوردی . اگر نمی خواهستی عطا فرمائی به ما نشان نمی دادی .

ما نبودیم و تقاضامان نبود              لطف تو ناگفته ما می شنود .

درك از هدف دستورات و فرمانهای دینی كامل ترین و مذهب شكل گرفته از این فهم و درك و به كار بستن آن عالی ترین و منحصرترین راه ملاقات خداوند است .

تضادهائی كه درفهم و درك آدمی از جهان درذهن به وجود می آید باید خود راهی درحیرت و تعظیم بیشتر ما به بارگاه الهی باشد . انسان آگاه باید متوجه شود كه زندگانی برای آموزش (از راه خوب دیدن و اندیشیدن ) و معرفت و تكامل روحی (ازراه خوب جستجو كردن و یافتن و به كاربردن ) است ، نه برای خود و خراب و خشم و شهوت . و در این راه تا به حركت و كوشش درنیاید چیزی نخواهد یافت .

آیه : ای انسان تو درحال كوشش كردن به ملاقات خدا می رسی .

درراه یك زندگی ایده آل و معرفت انگیز الهی باید ابتدا مجموع خارهای دنیائی را كه دركف پای ما فرورفته و باعث توجه ما به درد و ناراحتی درحین راه رفتن است را بیرون كشیم و نیز بتهای سرراهمان را درحد دسترسی از بین ببریم و آنگاه با نیت قربت ان الله ، آماده گام سالم نهادن درراه معرفت الهی شویم .

آیه : خدایی كه به آدمی نفس داده ، دو نیروی فجور و تقوا نیز به او داده . هر كس كه با استفاده از نیروی تقوای خود نفس را تزكیه كرد . رستگار و هركس كه مغلوب نیروی فجور شد و نفس خود را تباه كرد ازعنایت الهی محروم می ماند . (الشمس 11-8)

آیه : هركس كه آرزوی ملاقات خدا را دارد ، عمل نیكو كند و درعبادتش كسی را با خدا شریك قرار ندهد . (كهف 110)

تقویت شخصیت الهی انسانها بدون محدود ساختن و به اعتدال درآوردن غرایز حیوانی به طور اختیار ، امكان پذیر نخواهد بود .

هیچ كدام از معلومات بشری درهیچ حال نمی تواند آنچنان روشن بوده باشد كه هیچ گونه جنبه تاریكی نداشته باشد .

ندهی اگر به او دل به چه آرمیده باشی ؟      نگزینی ارغم او چه غمی گزیده باشی ؟

خداوند بنده هایش را درراه رسیدن به كمال و بازگشت به اصل ، زورنكرده ، بلكه تنها با نهادن حقیقت وجودی و قدرتهای بشری كه به همه ارزانی داشته ، انتظار درك و فهم را از آدمی دارد .

تن زجان وجان زتن مستور نیست              لیك ، كس را دید جان دستور نیست

گردو غبار نفهمی و عدم درك صحیح از این زندگی چنان روح زیبای آدمی را تیره و تار كرده كه گویی صفا و نیكوئی دراین چهره ها ساختگی و اجباریست . زندگانی حیوانی خواب گرانیست كه خودپرستان نسبت به آن عشق می ورزند .

درزندگانی ما آدمها این مسئله بسیار به چشم می خورد كه گاهی هدفهائی را برای خود به عنوان افسانه و هدف شخصی معین می كنیم و برای بدست آوردن آن ‏، وسائل و مقدمات زیادی را فراهم می نمائیم . كه اگر توجه داشته باشیم گاهی درهمان وسائل و مقدمات اولیه چنان واقعیات و ارزشهائی را زیرپا می گذاریم كه اگر به درستی به ارزش آنها پی می بردیم . راه هدف را كج می كردیم و ازهمان مقدمه ای كه ناخودآگاه درسر راه هدف بدست آورده ایم . بهره وری شایانی می نمودیم . پس بایستی ما نه تنها دركارهای بزرگ انسانی بلكه درهمه كارها ‏‏، ارزیابی واقع بینانه ای درباره هدف ها و وسائل ، داشته باشیم . زیرا چنانكه می بینیم ، ما هدفی را انتخاب می كنیم ولی درموقع دست یایی به آن به حقایقی می رسیم كه همان اول به عنوان وسیله برای رسیدن به آن هدف ، آنها را منظور نموده بودیم و حال می بینیم كه خود این مقدمه و وسیله به مراتب با عظمت تراز خود آن هدف بوده است !

هرچه آید برتو از ظلمت و غم                    آن زبی باكی و گستاخیست هم

هركه بی باكی كند درراه دوست       رهزن مردان شد و نامرد اوست

هركه گستاخی كند اندرطریق           گردد اندر وادی حیرت غریق

صبر تلخ آمد ولیكن عاقبت               میوه شیری دهد پر منفعت

حضرت موسی به قومش فرمود : آیا شما آنچه را كه خداوند به جهت مصلحت نهایی برای شما خیر دیده و فرستاده است را می خواهید تبدیل كنید به چیزی كه دلخواه شماست ؟

هر صورت دلكش كه ترا روی نمود            خواهد فلكش ز دور چشم تو ربود .

هیچ گاه نمی توان گفت كه رابطه انسان با خدا رابطه جزء و كل است چرا كه درآن صورت بعثت پیامبران و مسئولیت ها و كیفر و پاداش همگی باطال و بیهوده می گشت انسان تنها از وجهه شعاع الهی كه دراعماق وجود خود دارد به خدا پیوسته باشد كه آن شعاع را هم آدمی باید پرورش و به تكامل برساند .

كسانی كه به عشق مطلق رسیده اند نمی توانند به جزء واقعاً‌ عشق بورزند . اینكه می بینیم بعضی از افراد عاشق نمودهای ناچیز و پادرهوائی هستند برای این است كه هنوز شخصیت آنها قابلیت برخورداری از عشق كلی را نیافته است .

موجودات جزئی زیبائی ، كه ما عاشق آنها می شویم ، خود آن زیبائی موقت و پا درهوا را دائما از یك زیبائی دیگر میگیرند یعنی وجود آنها قائم به غیراست و برای حفظ یا فنای خویش به آن منبع اصلی زیبائی وابسته هستند . چگونه این نمودها می تواند روح كسی را اشباع كند كه بایستی عشق او را تا بینهایت گسترش پیدا كند ؟! این بینهایت خواهی كه دروجود همه ماهست با وضع عاریتی كه زیبائی محدود و موقت دارد ناسازگار خواهد بود .

سنگینی علایق مادی نخواهد گذاشت كه با روح انسانی بر آخرین قله های جهانی هستی سربكشیم .

جهان اسرار آمیز ماورای طبیعت مانند سطح دریائی است كه ما انسانها به جهت علایق حیوانی كه دراین خاكدان تیره دامن گیر ما شده است . مانند انسان زنده كه نمی تواند روی آب بماند درقعر این دریای طبیعت فرو می رویم و در اینصورت نخواهیم توانست هیچ گاه روی دریای اسرار آمیز ماورای طبیعت را ببینیم و بروی آن حركت كنیم .

زمانی فرا خواهد رسید كه ماباید تمام سنگینیها و وابستگیهای مادی خود و خواب و خشم و شهوت را رها كنیم و درروی سطح این جهان هستی كه رو به مجاورت خداست شنا كنیم !

كسانی كه با محاسبه و آگاهی دقیق و ارزیابی منطقی روحانی دراین علایق مادی می نگرند نمی گذاراند از این علایق یك زندگانی ساختگی و درنتیجه آن سنگینی ایجاد شود كه او را از اعتلا به سطح عالی دریای هستی وا دارد .

اشخاصی كه در پدیده های حیوانی زندگانی زندانی شده اند آن چنان دارای روح سنگینی هستند كه كوچكترین گامی فراتر از همان پدیده ها ی حیوانی راهم درك نمی كنند .

آدمی هر گونه مفهوم و تصوری را كه درباره عظمت بیركران الهی از راه افكار معمولی خود درك كند غیراز اینكه ما را ازخدا درور می كند نتیجه دیگری دربر نخواهد داشت زیرا مقیاس بزرگی او را ازمقولات معمولی كه درطبیعت با آنها سروكار داریم اخذ كرده ایم تنها درهنگامی كه دل را به سوی او متوجه می سازیم و می خواهیم ازاعماق قلب خود خدا را دریابیم احساس می كنیم با وجودی روبرو هستیم كه تمام جهان با عظمت هستی در مقابل وجود او اصلاً نمی توانند اظهار

وجود نمایند . تنها تصویر ناقصی كه انسان درباره عظمت خداوندی می تواند برای خود بوجود بیاورد آنگاه خواهد بود كه درعظمت روح انسانی خود كه ازوجود خداوند عالم كسب كرده است ، نظر كند . اگر توجه كنیم یك فرد انسانی با رشد تدریجی كه درفعالیتهای مغزی و روحی خود بدست می آورد می تواند جهان به این عظمت را به محدودیت یك سوزن ناچیز درك كند . انسان ازمراحل اولیه درك شروع می كند و تدریجا به درك جهان نائل می شود دراین مرحله هریك ازموجودات جهان می توانند درروح او قرار گیرند مانند اینكه روح او ظریفست كه دراثر درك بیشتر روح اونیز گسترش بیشتری پیدا می كند گوئی ظرف بزرگ تری پیدا كرده است تا به جائی كه تمام قلمرو جسم و جسمانیات راكه درپیرامون او قابل تماس بایكی از حواس او است را درمی یابد . آنگاه با آن روح تازه بینهایت طلب كه بدست آورده است مجددا به درون خود مراجعه می كند و می بیند كه گویی چیزی دردرون او وجود ندارد درصورتیكه همین شخص درمراحل اولیه تماس باجهان بیرونی با درك اندك خود موجودیت خود را پراز معلوم می دید و نمی توانست معلومات دیگری را درباره سایر موجودات به درون خویش منتقل سازد پس می بینیم كه انسان بعداز طی كردن مراحل تكامل و درك به جائی خواهد رسید كه به تمام جهان مشرف شده و همه این عالم خلقت را به اصطلاح معمولی در گوشه ای از روح خویشتن قرارداده است بدون آنكه احساس افزایش مادی كند و ممكن است كه حتی از كوچكی طرف توجه او هم قرار نگیرد . اینجاست هك ما خواهیم توانست عظمت نسبی خداوندی رابا توجه به نمونه كوچك روح انسانی كه خود همین روح انسانی درمقابل وجود خداوند بس ناچیز است تا حدودی درك كنیم !

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید