دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 13 KB
تعداد صفحات : 28
بازدیدها : 182
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 2000 تومان
خرید این فایلمقاله اختلالات خود شیفتگی کودک از نظر فروید
اختلالاتى كه خودشیفتگىِ اولیه كودك را در معرض خطر قرار مى دهند، واكنشهاى كودك براى محافظت از خویشتن در برابر آن اختلالات و مسیرهایى كه كودك در نشان دادن این واكنشها ناگزیر به آنها كشانده مى شود ــ اینها موضوعات مهمى هستند كه هنوز مورد تحقیق قرار نگرفتهاند، ولى من قصد دارم فعلاً آنها را مسكوت بگذارم. لیكن مهمترین بخش این موضوعات را مىتوان با عنوان «عقده اختگى» مشخص كرد (در پسربچهها اضطراب درباره [ از دست دادنِ ] قضیب، در دختربچه ها حسرتِ داشتن قضیب) و در پیوند با تأثیر منع اولیه از فعالیت جنسى مورد بحث قرار داد. پژوهش روانكاوانه به طور معمول ما را قادر مى سازد بىثباتیهاى غرایز شهوى را (وقتى از غرایز «خود» جدا شده و در تقابل با آنها قرار مىگیرند) ریشه یابى كنیم. ولى در حوزه خاص عقده اختگى، پژوهش روانكاوانه استنتاج وجود دورهاى و وضعیت روانىاى را امكانپذیر مىسازد كه هر دو گروهِ این غرایز هنوز در وحدت با یكدیگر كاركرد داشتند و به نحوى جدایىناپذیر با یكدیگر درآمیخته بودند و به صورت علائق ناشى از خودشیفتگى تبلور مىیافتند. آدلر مفهوم «اعتراض مذكّرانه» را بر مبناى همین چارچوب مطرح كرده است. وى این مفهوم را تقریباً تا حد یگانه نیروى برانگیزاننده در شكلگیرى شخصیت و ایضاً روانرنجورى ارتقا داده است و شالوده آن را ارزشگذارى اجتماعى ــ و نه گرایشى مبتنى بر خودشیفتگى و لذا مربوط به نیروى شهوى ــ مىداند. تحقیقات روانكاوانه از بدو امر وجود و اهمیت «اعتراض مذكّرانه» را تشخیص داده، ولى برخلاف آدلر آن را واجد خصوصیات خودشیفتگى و ناشى از عقده اختگى دانسته است. «اعتراض مذكّرانه» در شكلگیرى شخصیت دخیل است و همراه با بسیارى عوامل دیگر آن را ایجاد مىكند، ولى براى تبیین مسائل روانرنجوریها (كه آدلر هیچ جنبه آنها را در نظر نمىگیرد مگر اینكه روانرنجوریها چگونه در خدمت غرایز «خود» قرار مىگیرند) به كلى نامناسباند.
...
رابطه حرمت نَفْس با شهوتطلبى ــ یا به عبارت دیگر، رابطه حرمت نَفْس با نیروگذارىِ روانىِ شهوى در مصداق امیال ــ را به طور خلاصه اینگونه مىتوان بیان كرد. باید تمایز قائل شویم بین نیروگذارىِ روانىِ شهوانىاى كه «خود پذیر» است(33) و نیروگذارىِ روانىِ شهوانىاى كه ــ برعكس ــ دچار سركوب شده است. در حالت اول (یعنى حالتى كه استفاده به عمل آمده از نیروى شهوى «خود پذیر» است)، عشق همچون سایر فعالیتهاى «خود» ارزیابى مىشود. عشق ورزیدن فىنفسه، تا آنجا كه مستلزم خاطرخواهى و حرمان است، حرمت نَفْس را مىكاهد؛ حال آنكه دوست داشته شدن ــ یعنى متقابل بودن عشق ــ و بهرهمندى از مصداق عشق، حرمت نَفْس را بار دیگر افزایش مىدهد. سركوب نیروى شهوى باعث مىشود كه فرد نیروگذارىِ روانىِ شهوانى را به صورت ضعف شدید «خود» احساس كند و عشق قادر به ارضاى او نباشد. در این وضعیت، تقویت دوباره «خود» منوط است به بازگرداندن نیروى شهوى از مصداقها [ یى كه به آنها معطوف گردیده ] . بازگشت نیروى شهوىِ متمركز بر مصداق امیال به «خود» و تبدیل آن نیرو به خودشیفتگى، مبیّن اعاده نوعى عشق شادكام است؛ از سوى دیگر، این نیز صحّت دارد كه عشق شادكام اساساً به حالتى اطلاق مىشود كه نیروى شهوىِ متمركز بر مصداق.....
خرید و دانلود آنی فایل