پایان نامه روانشناسی فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

پایان نامه روانشناسی فرهنگ و خودشیفتگی گرایی پایان نامه روانشناسی فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

دسته : روانشناسی و علوم تربیتی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 48 KB

تعداد صفحات : 95

بازدیدها : 248

برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه

مبلغ : 10000 تومان

خرید این فایل

پایان نامه روانشناسی فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

پایان نامه روانشناسی فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

مقدمه:

هركس با فردی ملاقات می كند كه به طور تحمل ناپذیر خودخواه و متكبر است، افرادی كه در خیال پردازی ها نیروی خدایی مانند گم می‌شوند، مانند ثروت نامحدود، هوش بالا یا شهرت نابرابر به خودشان می چسبند. نه تنها معتقدند كه بهتر از سایرین هستند، بلكه سایرین را نیز تحقیر و خوار می نمایند. آنها می درخشند و از ما این انتظار می‌رود كه آنها را پرستش و تماشا كنیم. برای آنها باقی ما به سادگی كارگران زنبوری هستیم كه از همه فرمانها باید اطاعت نماییم و ایده اصلی ما برای آنها ارزشمند نیست، آنها به طرح ها و تمایلات خود بسیار وابسته هستند. در تبادل افتخار رابطه با آنها، آنها معتقدند كه ما باید هر گونه نیاز آنها را پیش بینی، و آنها را از هر گونه كار دنیوی دشوار معاف سازیم و همه باید به سختی برای شناسایی ایده های روشن و مبهم آنها كار كنند. آنها از روی عادت افراد را دچار شرم ساری می كنند. خود محوری آنها موجب بی تفاوتیشان نسبت به حقوق و رفاه، سایرین و قوانین اجتماعی می شود. برای توجیه عملكردشان، آنها به طور منطقی دلایلی را ارائه می دهند كه این استعداد برتر خود و بی توجهی‌شان نسبت به سایرین را نشان دهند بنابراین خود را در بهترین موقعیت قرار دهند. آنها خیلی زود عصبانی و خشمناك می شوند. 

Malcolm اغلب روش درست و مناسب سروكار داشتن با ناخشنودی افرادی كه بدبخت كرده بود را ارائه می كرد: آنها به او حسودی می كردند. دوباره آن Malcolm نبود كه مشكل داشت بلكه سایرین توانایی های او را تشخیص می دادند كه در جاده موفقیت و ثروت است و اینكه آنها چقدر تأثر آور هستند و در نتیجه موانعی را بر سر راه او می گذاشتند (معیار 8). آنها در مقایسه با او دیوانگانی بودند كه به دنبال چیزهای بهترند اما به آنچیزی كه می خواهند، نمی رسند. 

از نرمال به غیرنرمال

به استثناء ظاهر آن از طریق تاریخ میان سلطنتی و توانگری، شخصیت خود شیفته به نظر می رسد تنها در اواخر قرن 20 برتر و برجسته شد. خودشیفتگی در هر فرهنگی متفاوت است (1995 ، Capponi , warren) تجربه ما از طبقات متوسط و بالاتر آمریكایی است. طبقه بندی بین المللی بیماریها، برابر بین المللی DSM-IV شامل ناهنجاری شخصیتی نبود و بیان می داشت كه این فرهنگ آمریكایی در سایر ملیت ها نفوذ نمی كند. به جای آن، خودشیفتگی ممكن است یك آسیب شناختی در ارتباط با سطوح بالاتر سلسله مراتب نیازهای مازلو باشد. افراد در ملیت های دارای امتیاز كمتر برای مثال آنقدر مشغولند كه نمی توانند بیماریها را مهار كنند و البته شاید دچار خودشیفتگی نشوند. زمانی كه نیازهای اصلی رفع شود، جستجوی خودشكوفایی وارد پیش زمینه می شود. 

فرهنگ و خودشیفتگی گرایی:

بدلیل آنكه فرهنگ های فردگرایی ارزش خودشناسایی را بر گروه شناسی ترجیح می دهند، خودشیفتگی آسیب شناختی به خوبی با آن شرایط فرهنگی متناسب است. اما چگونه ممكن است آن نشأت بگیرید و در یك جامعه مجموع بیان گردد؟ در یك فرهنگ فردی، خودشیفتگی هدیه خداوند به جهان محسوب می شود. در یك جامعه هواخواه و جمعی به هر حال اصول اجتماعی در زندگی خود شیفتگی در راستای گروه ترجیح داده می شود و در دسترس عموم نیست به عنوان مثال در اسپانیا در قرن 15 ، این فرهنگ اجتماعی در ابتدا مخصوص مردان بود و ارثیه و ارزش خانوادگی محسوب می شد. پسر در حقیقت بعد از پدر دومین فرد خانواده، محسوب می شد. 

خودشیفته نخبه سالار:

خودشیفته نخبه سالار تا حدودی یادآوری كننده كتاب «شخصیت خودشیفته آلتی» Wilhelm Reich’s (1993) می باشد. چنین افرادی از خود مطمئن، بزرگ من و پرانرژی هستند و برانگیزنده احساسات می باشند و نسبت به موقعیتهای پایین تر حالت بیمار گونه ای دارند. مانند نوعی جبرانی، این افراد یك نمای نادرست ایجاد می كنند اما فردی كه خودانگاره را تقویت می كند گرچه برتر است اما فردی نیست كه به دنبال جبران احساسات قوی و عمیق پست می باشد. ترسی وجود دارد كه ناكافی اما معمولی است. 

پیشروان تاریخی اولیه:

حرمت نفس اضافی میان افراد گذشته و اولیه بیشتر شناسایی می‌شود. افسانه شناسی یونان باستان شامل افسانه نارسیوس است جوان رعنایی كه عاشق تصویر خود شد و عشق هر كسی را رد می‌كرد. در نهایت ملعون ونوس یونانی، الهه عشق و زیبایی شد. او به یك دریاچه خیره شد و عاشق انعكاس تصویر خود گشت. هر روز به عكس خود نگاه می كرد و متوجه شد كه نمی تواند به آن برسد و متوجه نشد كه آن تصویر خودش است و خود را در آب غرق كرد. این افسانه بیان می دارد كه خودشیفتگان از شدت عشق خود و چگونگی تأثیرگذاری آن روی دیگران آگاه نیستند و این عملكرد آنها در نهایت منجر به تنهایی آنها می شود. اگر Evaristo از اقامتگاه خود خارج می‌شد در یك نخوت تحمل ناپذیر غرق می شد و احتمالاً می توانست تجسم جبرانی از این افسانه كند. 

دیدگاه روان پویشی:

در قرن های بسیار گذشته خودشیفتگی یك تعریف روانشناسی ضمنی داشت. در 1898 Havelock Ellis یك روانپزشك انگلیسی از واژه‌ای شبیه نارسیوس (1986 Morrison,) در ارجاع به استمناء اضافی استفاده كرد كه در آن افراد به خود ارضاعی می پردازند. Rank (1911) اولین نسخه تحلیل روانی را با  توجه به خود شیفتگی چاپ كرد كه به خود تحسینی مربوط بود (1970 Rulver,) . فروید تنها یك نسخه در 1914 درخصوص خودشیفتگی نوشت و آن را به عنوان یك سرمایه گذاری وابسته به شدت جنسی در خود مورد بحث قرار داد كه در نهایت این روابط را به حد كمال می رساند. پرسش اصلی این است كه چه كسی می تواند در این جهان تنها با خودش زندگی كند كه فروید از آن به عنوان خودشیفتگی اولیه نام برد كه می تواند تحسینی و تقدیری را برای وجود و شناسایی سایرین توسعه دهد. 

دیدگاه میان فردی:

دیدگاه میان فردی بر تبادلات میان فرستنده و گیرنده در ارتباط میان فردی تأكید دارد. هر مشاركت كننده محتوای تبادل را گفتگو می‌كند و هر دو طرف پیام هایی را در خصوص حس اعتبار و خود انگاره دریافت می كند. ارتباطاتی كه از مفهوم تناوبی خود حمایت نمی‌كند و به عنوان برانگیختن اضطراب تجربه می شود. 

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید